دیروز در درس ریاضی گفت استاد
مهر و وفا را ضرب در صلح و صفا کن
مجموعه غم را بنه در یک پرانتز
روی لبانت آکلاد خنده وا کن
یک نقطه فراز از نون محنت
با نقطه بای محبت آشنا کن
هر نامساوی را مساوی کردن اولی
دلتای قلبت را بری از کینه ها کن
منزل مکن در زیر رادیکال دنیا
یا خویش را با یک توان زآنجا رها کن
از نقطه ای بر روی مختصات ذهنت
خطی برای مهربانی ها جدا کن
منها مکن ما را زخوان بی دریغت
بردار لطفت را خدایا سوی ما کن